زمانی بود که شرکتها افکار عمومی را شکل میدادند. آنها از طریق واحدهای بازاریابی و روابط عمومی خود تصمیم میگرفتند که چه داستانهایی به گوش جامعه برسد و چه روایتهایی درباره آنها در گردش باشد. شرکتها مانند یک جعبه سیاه فعالیت میکردند و از سانسور، روایتهای انتخابی، تشویق و ارعاب رسانهها و حتی لابی با سیاستگذاران و نهادهای قضایی برای کنترل داستانهایشان نفع میبردند. این رویه بهویژه بین شرکتهای آمریکایی رواج داشت ولی به تدریج با ظهور و گسترش رسانههای اجتماعی شرایط تغییر …