در بسیاری از اقتصادهای در حال توسعه، صنعت احداث نهتنها موتور اشتغال و رشد است، بلکه آیینهای از سیاستگذاری و شرایط اقتصادی بهشمار میرود. اما در ایران، این صنعت سالهاست زیر فشار همزمان رکود، تورم و بیثباتی اقتصادی، بهسختی سر پا مانده است. با تجربهای که از سالها فعالیت صنفی و اجرایی در بخش احداث دارم، معتقدم امروز، بیش از هر زمان، نیاز به بازخوانی واقعبینانه و اصلاح ساختارهای تصمیمسازی داریم، پیش از آنکه این رکود، به نقطه بیبازگشت برسد.