عدالت، نه صرفا یک فضیلت اخلاقی، بلکه بنیان نظری و عملی هر نظم تنظیمگرانه پایدار است. تنظیمگری، آنگاه معنا و اعتبار مییابد که قواعد و فرآیندهای آن برای همه بازیگران، قابل پیشبینی، بیطرف و منصفانه باشد. در فقدان این خصیصه، کارآمدترین و منسجمترین قوانین نیز در معرض فرسایش مشروعیت قرار میگیرند. آنچه در تجربه تنظیمگری اهمیت مییابد، نه فقط متن مقررات، بلکه چگونگی تفسیر، اجرا و اعمال آن است. آیا شیوههای نظارت عاری از تبعیضاند؟ آیا امکان اعتراض وجود دارد؟ آیا تفاوتی میان …