یکی از اساسیترین چالشهای حکمرانی در ایران، عدم تمایز روشن میان مسائل دائمی حاکمیتی و مسائل متغیر سیاست عمومی است. هرچند امنیت، دادرسی، قانونگذاری، سیاست خارجی و دیپلماسی، از جمله وظایف ذاتی و همیشگی دولتهای مدرن محسوب میشوند و باید در هر دورهای با جدیت دنبال شوند، اما آنچه در یک نظام سیاستگذاری کارآمد اهمیت دارد، تفکیک حوزههای حاکمیتی از حوزههای خدمات عمومی و سپس، تعیین اولویتهای واقعی جامعه در سیاست عمومی است.