شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
۱۳۹۹/۰۳/۰۳ / /
یاداشت های ناصرالدینشاه پنجشنبه ۲ خرداد ۱۲۶۸ / به زبان فرانسه با امپراطور صحبت کردم
به زبان فرانسه به امپراطور گفتم: «درست من نمیتوانم فرانسه بعضی مطالبها را حالی کنم مترجم لازم است» اصرار کردند که «خیلی خوب میدانی.» گفتم: «خیر.» بالاخره فرستادیم شلکنُف آمد. به قدرِ نیم ساعت همه جور صحبتی کردیم. امپراطور اگرچه نوشته بودم گردنکلفت و خوشبنیه هستند، اما صورت امپراطور خیلی چین دارد. با این سن نباید این قدر صورتشان چین داشته باشد؛ ولی مزاجا بسیار خوب و خیلی قوت دارند، ریش زرد کمی هم دارند. دفعه اول که با امپراطور از پلهها بالا میآمدم شمشیرم توی دستم بود، دیدم یک چیزی توی دستم افتاد، فهمیدم که از شمشیر خودم است، یواش به دست راستم داده گذاردم جیبم، بعد که نگاه کردم دیدم الماس برلیان بزرگ شمشیرم است که افتاد توی دستم. خیلی خوشوقت گردیدم که الحمدالله گم نشده و به فال نیک گرفتم.
استقلال فوتبال شمس آذر قزوین اسرائیل اصفهان ایران پرسپولیس رژیم صهیونیستی عملیات وعده صادق فلسطین سیل حمله ایران به اسرائیل