درسهای اقتصاد کلان قرن بیستم برای تصمیمگیران ایرانی
در ایران، تصمیمگیری اقتصادی اغلب شبیه رانندگی با چند فرمان همزمان است: سیاستهای پولی، مالی و ارزی بدون چارچوب نظری منسجم اعمال میشوند و فعالان اقتصادی ناگزیرند در مسیری پرنوسان و غیرقابلپیشبینی حرکت کنند. شناخت تاریخی نزاع نظریههای اقتصاد کلان—از کینز و هایک تا فریدمن و نظریه انتظارات عقلائی—میتواند چراغ راه تصمیمگیران امروز باشد و مسیر سیاستگذاری را از تاریکی به وضوح هدایت کند.