کارت عروسیشان از کارتهای فانتزی این روزهاست؛ داماد زانو زده و وقتی نخ کنار کارت را میکشی، دستهگل عروس به سمت داماد پرت میشود؛ رنگی و شاد، بیخیال همه اتفاقاتی که مریم ١٧ ساله در تمام روزهای زندگیاش تجربه کرده. تا عروسیشان چهار روز بیشتر باقی نمانده، اما دلشان خوش نیست و با اضطراب اینکه هنوز پول پیش خانهشان جور نشده، با اضطراب اینکه جهیزیهاش در خانه مادر شوهر مانده و هنوز شوق بازکردنش را تجربه نکرده، با ترس اینکه هیچ پولی برایشان نمانده و خیلی چیزهای دیگر روزها را شب میکنند... .