پنجشنبه / ۲۵ بهمن / ۱۴۰۳ - 13 February, 2025
 سایت انتخاب / ۱۴۰۳/۰۳/۲۵

شعر و سیمان؛ وقتی به توصیه پدر به کارخانه سیمان رفتم

شعر و سیمان؛ وقتی به توصیه پدر به کارخانه سیمان رفتم
پدرم یه روز یه نامه برام نوشت که من با اینکه وضع مالیم خوب نیست حاضرم ماهی هزار و پونصد تومن بهت بدم، خیلی پول بود هزار و پونصد تومن. اون موقع یه دانشجو که می‌رفت خارج با سیصد تومن می‌تونست زندگی کنه. پدرم گفت حاضرم ماهی هزار و پانصد تومن برات بفرستم بری فرانسه یا بلژیک، طب یا حقوق و یا حتی ادبیات بخونی من فهمیدم که می‌خواد منو از فضای تهران دور کنه. یادمه تو همین لاله‌زار با کیوان این نامه رو داشتیم می‌خوندیم. داشتیم می‌رفتیم طرف خونه نادرپور؛ کیوان پرسید چیکار می‌کنی میری؟ من با خنده گفتم: سنگرو …