حالا چند کلمه از بازجو بگویم، بازجوی من یک ارمنی بنام میرزایان بود. این کمونیست فاشیست دارای قد میانه لب بالایی کوتاه، چشمان سیاه و گود، جلوی سر، طاس و با دندانهای مثل خر پیر فاصله دار بود. وقتی میخندید لبهایش تا زیر گوشها باز میشد دندانهایش جلو میآمد و لبهایش بالا میرفت. گوشهایی خیلی بزرگ داشت که وقتی عصبانی میشد تکان میخوردند. این شعر که از بچگی به خاطر دارم در مورد لبهای بازجو کاملاً صدق میکرد لب بالا نظر بر عرش میکرد.