دوشنبه / ۱۳ اسفند / ۱۴۰۳ - 3 March, 2025
 سایت انتخاب / ۸ ساعت قبل

خاطرات مامور سابق وزارت اطلاعات؛ قسمت سیزده: سفر‌های استانی یک مامور امنیتی (۱)

خاطرات مامور سابق وزارت اطلاعات؛ قسمت سیزده: سفر‌های استانی یک مامور امنیتی (۱)
احساس وظیفه باعث شده بود سوار ماشین‌های قراضه‌ای شوم که بچه‌ها در تهران استفاده نمی‌کردند. یک بی‌ام و ۳۲۰ قدیمی بود که وقتی می‌رفتم سمت جنوب آنقدر حرارت از کف ماشین بالا می‌آمد که دمپایی می‌پوشیدم بعد جوراب و دمپایی را هم در می‌آوردم و پابرهنه پشت فرمان می‌نشستم کف ماشین حسابی داغ بود و حالا از خودم هم نمی‌پرسیدم که وسط تیر ماه چرا میری بوشهر؟ خب برو تبریز مثلا صبح روز ۹ تیر که کارم در بوشهر تمام می‌شد بدون فوت وقت می‌رفتم استان بعدی.