جاوید جوانی است که در یکی از محلههای جنوبشهر بههمراه خواهر ناتنیاش زندگی میکند. او برای گذران زندگی، دست به کارهای مختلفی میزند. دزدی آهنآلات یکی از آنهاست و اصلیترین و مهمترینشان نیز کُشتی گرفتن است. او، و بسیاری از جوانان دیگر محل، در میدانکی خاکی و کوچک در دل محله با یکدیگر کشتی میگیرند...