یادداشتهای اسدالله علم: صبح شرفیاب شدم، شاهنشاه را کسل دیدم. فکر کردم بابت تلفات زیاد زلزله است. بعد معلوم شد در انجام یک امر شاهنشاه قدری قصور شده. توضیحاتی که عرض کردم، روشن شدند که تقصیر از کسی نبود. بعد سر حال آمدند. مدتی مرا نگاه داشتند. بیچاره اقبال، رئیس هیئت مدیره شرکت نفت و مدیر عامل، منتظر مانده بود...