همان کیفی که در ۸ شهریور منفجر شد. محافظ جماران به کشمیری میگوید: «کیفت را باز کن کشمیری میگوید من دبیر هستم و همراه رئیس جمهوریام.» و از این حرفها. آقای رجایی میگوید بگذارید بیاید آقای رجایی هم یا اعتماد داشت یا شاید موضوع را نمیدانست و فکر میکرد که او را نمیشناسند. بعد محافظ به کشمیری میگوید: ببین! رجایی که هیچ خود امام هم بگوید بگذارید بیاید تو، من تا این کیف را بازرسی نکنم نمیگذارم بروی او هم که میبیند اوضاع خراب است، خودش را به قهر میزند و شلوغ میکند و بر میگردد؛ یعنی خودش نمیرود، …