«از ارتشی که گل میخک و روزنامه کیهان داشت نمیشد انتظار داشت کسی را بکشد»
ما از مجلس آمدیم بیرون من یک کامیون ارتشی دیدم که برای محافظت مجلس گذاشته بودند یک سربازی کلاهش را گذاشته بود تا ابرو رو سرش یک پایش از کامیون بیرون بود و یک پایش را هم تا زانو خم کرده تو کامیون تفنگش زیربغلش بود یک گل میخک هم تو لولهی تفنگش، یک روزنامه کیهان هم سرا پا فحش به دولت و به ارتش و هرچه هست دستش و این سرباز قریب سه هفته بود که با این وضع زندگی میکرد. از چنین سربازی نمیشد توقع داشت که برای دفاع از رژیم حتی یک نفر بکشد چه برسد عدهای را بکشد.