یادداشتهای علم، شنبه ۲۲ آذر ۱۳۴۸: صحبتهایی که بین من و شاه رد و بدل شد
یادداشتهای اسدالله علم: صبح شرفیاب شدم اوّل وقت مقداری راجع به زمین خوردن بیچاره سپهبد شفقت خندیدیم. ولی عرض کردم رژه بسیار عالی بود. فرمودند: امیدوارم اصل و باطن هم داشته باشد. معلوم میشود عرایض من بی تأثیر نیست. عرض کردم: ارتش دو عامل اصلی میخواهد که اول روحیه است و دوم تعلیمات. تعلیمات که کم کم تکمیل میشود، ولی روحیه هنگامی خوب میشود که هر کس کشور را مال خودش بداند و به علاوه تصور کند که در بزرگداشت کشور سهیم و شریک است یا باید اعتقادات مذهبی داشته باشد؛ و هر دو را ممکن است تقویت کرد، ولی …