مرداب از جایی شروع میشود که فیاض که پیرمرد پولداری است، پسرش را از دست میدهد و خیلی از افرادی که برای ثروت او نقشه کشیدهاند، به شکلهای مختلفی سعی میکنند بخشی از پول او را صاحب شوند. در سمت دیگر داستان، اسفندیار شکیب را داریم که در ظاهر مالک یک گاوداری است اما مشخص میشود که کارهای خلاف زیادی را با کمک تیمی که دارد انجام میدهد.