در بلندگوی زندان گفتم هیچکس اجازه اهانت و تجاوز به زندانی را ندارد/به من میگفتند اگر زندانی ترس نداشته باشد دیگران را میخورد/خشونت درباره زندانیان قصر را متوقف کردم
بدگویی از دیگر افسران در زندان رواج داشت. مثلاً به عنوان دلسوزی میآمدند مطالبی را بیان میکردند در حالی که این کار تأثیری به جز پراکندگی فکری نداشت. از همان ابتدا هر کسی هر مطلبی را میگفت من یادداشت میکردم. جمعبندی این یادداشتها حکایت از این داشت که تعداد خاصی مرتکب این کار میشوند. دوم اینکه بیشتر گفتهها با واقعیت منطبق نبود. یک روز بعدازظهر با رؤسای زندانها و مدیران داخلی و افسران انتظامی جلسه داشتم.