درخواست حافظ اسد از شاه برای سقوط دولت عراق/قرار شد چشم هایمان را بر روی ارسال اسلحه به عراق ببندیم/مقدم در ساواک به دستوران عمل نمی کرد/شاه گفت به موسی صدر حالی که قصد کشتنش را دارند
او رابطی داشت یعنی یک تاجر شیعه عراقی بود آنجا که با ما دوست بود و با او هم دوست بود. اغلب ما با سید در منزل او ملاقات میکردیم به این جعفر آقا پیغام دادم که من میخواهم سید را ببینم. سید دیده بود که کفه آخوندها در تهران سنگین شده دیگر حاضر نشد بیاید. به ملاقات من آمد که بله سید خیلی دلش میخواهد شما را به بیند ولی حالا دارد میرود به لیبی گفتم اتفاقاً قبل از رفتن به لیبی میخواهم او را به بینم مطلبی است که باید به او بگویم گفت فردا صبح میرود. گفتم در هر صورت برو و به او بگو مطلب مهمی است که …