احمد مسجد جامعی در شرق نوشت: در ایــن روزهــا، با جوانــان و نوجوانان، به ویژه دخترانــی برخورد می کنیم که به شــکلی، درگیرمســائل جاری شــده و به خیابان آمده اند. برخی از آنها مصائب بسیاری دیده و تجربه کرده اند که باسن وسال شان تناسبی ندارد؛ اما گاهی، با هوشمندی، رفتارهایی از خود نشان می دهند که بزرگ ترهارا شــگفت زده می کننــد. به تازگی، یکی از آنهــا را دیده ام که جز گرفتاری هــای زندگی خانواده هایمعمولی، با مشکلات ناشی از ماه های اخیر هم درگیر شده است. او به مناسبتی می خواست نامه ایو یادداشتی بنویسد. آنچه مهم بود نه یادداشــت، بلکه «بهترین سرآغاز» برای شروع آن بود: «بهنام خداوند رنگین کمان»؛ این عبارت را در بالای یادداشت آورد تا شأن آن رعایتشود. به نظرم اصرار داشت این قسمت یادداشت را با تأنی و بسیار زیباتر بنویسد وهنگام نوشتن تأثیر و جنبه آرامش بخش این سرآغاز به وضوح پیدا بود. چشمانترم را از او پنهان کردم. به یاد آن گفته غیرقابل نقل که در تریبون رســمی یکی ازکلان شــهرها ابراز شــده بود، افتادم و قول و غزل حکیمانه ای از خاطرم گذشت:واعظ شهر که از پند خود آزارم داد/ از دم رند می آلوده سبکبار شدم.همه ما اوصاف و تعابیر زیبا و بسیاری درباره خداوند و اسما و صفات الهی دردعاها و ادبیات قدیم و جدید خوانده ایم و نمونه های بسیاری برایمان پیش آمدهاست که تأثیری از آن ندیده ایم؛ اما خدای رنگین کمانی که آن نونهال پاک سرشتایذه ای گفت، در دل های بســیاری اثر گذاشــت و بار دیگر نشــان داد سخن زیباهرچند اثرگذار اســت، مهم تر آن اســت که چه کسی و در چه شرایطی آن را القاکند. فراوانی این کلام در گفتارها و نوشــته های این و آن نشــان دهنده تأثیر آن بردل هاست. آورده اند که در حضور امام صادق علیه السلام یکی از همراهان ایشانبه بیماری که آه می کشــید، گفت: به جای ایــن کار، ذکر خداوند را بگو و حضرتحکیمانه به آن شخص عتاب کرد: بگذارش که «آه» از اسمای الهی است.آری از خدای رنگین کمان، زیبایی و جمال هم برمی آید. یاد آن نوجوان «فهمیده»می افتم کــه خاطره ایران دوســتی نوجوانان و دانش آموزان مدافــع ایران زمین راتجدید کرد و آن دیگری که ســاعتی پیش از رفتنش از این عالم، در فضای مجازی،عبارتی به این مضمون نوشت که گرچه این سرزمین برای من هیچ نداشت، ولی سربر آســتانت می گذارم ای ایران. آقای تقوایی فی