شنبه روز بدی بود، روز بیحوصلگی، وقت خوبی که میشد، غزلی تازه بگی...
از جا برخاستم و در شنبهای که اجبارا باید در خانه ماند، بیاختیار به یاد ترانهای با شعر شهریار قنبری و ترانهای با صدای گرم و حزنآلود فرهاد افتادم: شنبه روز بدی بود، روز بیحوصلگی، وقت خوبی که میشد، غزلی تازه بگی...