جزییات تکان دهنده یک خشونت خانگی؛ گلوی زنم را فشردم و موهایش را از ته بریدم!
«هنگامی که خمار میشدم همسرم را زیر ضربات مشت و لگد میگرفتم و آنقدر کتکش میزدم که بیهوش میشد. ولی من به خاطر شرایط روحی و روانی ناشی از تاثیر شیشه چیزی نمیفهمیدم. چند روز قبل این ماجرا در حالی تکرار شد که من گردن همسرم را گرفتم و نهتنها موهای او را با قیچی از ته بریدم، بلکه میخواستم او را خفه کنم که به طرز معجرهآسایی از زیر دستم فرار کرد.»