روز جمعه از پسرم خواستم تا خواهر کوچکش را با خود به بیرون از منزل ببرد. وقتی همسرم ساعت ۱۹:۳۰ به منزل بازگشت از پشت سر به سوی او حملهور شدم و با گرزی که دستم بود بر سرش کوبیدم او هم با سیخ کبابهایی که دم دستش بود به سوی من حمله کرد ولی من فرصت هر کاری را از او گرفتم و گرز را به سرش فرود آوردم. سپس نقشه سرقت توسط مهاجمان ناشناس را طرح کردم و پس ازآن که ضرباتی با چاقو به دستم زدم با پسرم تماس گرفتم.