ما میتوانیم دیدگاه بیخودی را با نظریه دیگری درباره هویت شخصی مقایسه کنیم؛ نظریهای روانشناختی که فیلسوفی انگلیسی به نام جان لاک (۱۶۳۲-۱۷۰۴) دربارۀ خود ارائه داده است. طبق نظر لاک، روان ما که از چیزهایی مانند تجربیات، افکار و خاطرات ما تشکیل شده، جوهره ما است. تا زمانی که روان ما پایدار بماند، لاک میگوید که ما همچنان وجود داریم.