محمدعلی بهمنی، قافلهسالار غزل و نگین انگشتر شعر بود. اشعارش در خیابان عاطفه قدم میگذاشت و در هممسیری با عابران روح آنها را نوازش میداد. در خورجین شعر بهمنی «دریا»، «عطش» و «غزل» بیش از دیگر گلواژهها خودنمایی میکردند و به کلیت شعر او رنگی از لطافت و زیبایی میزدند.