شمارهام را میگویم. میگوید ۱۸ تا. با تعجب میگویم یعنی چه؟ هر دو خط یک قیمت دارد. مرد با بیحوصلگی عاقل اندر سفیه نگاهم میکند و میگوید: «خط ما ۱۸میلیارد تومان است. خط شما ۱۸میلیون تومان.» تقریبا داد میکشم. شوخی میکنید. مرد نیمه عصبانی میگوید مگر با شما شوخی دارم خانم. مبهوتم. خودم را جمع و جور میکنم. به خودم مسلط میشوم. ۱۸میلیارد تومان چندتا صفر دارد، نمیدانم. شاید در ماشین حساب معلوم بشود. میپرسم چرا؟ میگوید نرخش است خانم.