روایت مادر یکی از سربازهای زندهمانده در حمله اسرائیل به زندان اوین/ گلوگاه پارهشده سرباز
«م»، در پاسدارخانه زندان اوین، مثل هرروز سر شیفت بود که ترکش موشکها به زیر گلویش رسید. نای او را شکافت، زبانش پاره شد، فکاش شکست، از دهانش لختههای خون بیرون آمد و چندین ترکش هم میان دستاش خانه ساختند. آمبولانس را برای بردن یکی از سرداران ارشدی که بهشدت مصدوم شده بود، فراخواندند، سردار پیدا نشد، سرباز را به جایش به بیمارستان بردند.