همسر یکی از بازماندههای حادثه طبس میگوید: بعد از حادثه معدن، حافظهکوتاهمدت همسرم مشکل جدی پیدا کرده است و دیگر چیزی یادش نمیماند. تا زمانی که کنارش هستم، مرا میشناسد، اما وقتی از جلوی چشمش دور میشوم، همهچیز را فراموش میکند. اگر بگویم خواهرت به خانهمان آمده بود، میگوید نه من که کسی را ندیدم. کارمان شده گریه و زاری. خواهرش گریه میکند، من گریه میکنم. دست خودمان نیست. در مورد دوستانش هم بعضیهایشان را میشناسد و بعضی دیگر را نه.