«فرامرز میرفت توی اتاق و در را قفل میکرد. مادر بودم و دل نگران این رفتارش. چند بار خواستم ماجرا را جدی نگیرم به رویش نیاورم اما دلم طاقت نیاورد. مشکوک شدم. یک روز که خانه نبود رفتم سر وسایلش و همه جا را گشتم تا اینکه از جیبش اعلامیه امام خمینی ره را بیرون آوردم و دست و دلم لرزید...»