پخش اعلامیه از روی بامها / خیال کردند شوهرم دزد است!
«در چند ماه آخر سال ۱۳۵۷ خانه ما پاتوق انقلابیون و مبارزان محل بود. همسرم با چند تا از مردهای محل هر شب تقریباً از دم غروب دور هم جمع میشدند و کارشان تکثیر سخنرانیهای صوتی امام و اعلامیهها و شبنامهها بود. پذیرایی از مهمانان و هماهنگ کردن برای حضور خانمها در راهپیماییها هم به عهده من بود.»