امیر سرلشکر شهید «سیدمسعود منفرد نیاکی»؛ به عرش شعله، سحر با ستاره باید رفت...
هنگام شهادت، کارتی در جیبش پیدا کردند که رویش نوشته بود: «اگر زمانی در حین خدمت، جانم را از دست دادم و قرار شد ارتش مرا به خاک بسپارد، هر جا که راحتتر و ارزانتر است، مرا خاک کند.» در نهم اردیبهشت ۱۳۶۱، خبر فوت دخترش را به او میدهند، اما یکروز هم حاضر به ترک جبههها نمیشود و میگوید: «آن فرزندم کسانی را دارد که در کنارش باشند ولی من نمیتوانم فرزندان سربازم را تنها بگذارم.»