مردم و زنده شدم وقتی زنم را در آن خانه ویلایی با مردان غریبه...
مرد ۳۷ ساله که با چشمانی اشک آلود و روحی آزرده، وارد مرکز انتظامی شده بود ،سفره درد و دلهایش را در اتاق مشاوره و مددکاری اجتماعی کلانتری رسالت مشهد گشود و با بیان رازی که زندگی اش را درآستانه نابودی قرار داده بود به کارشناس اجتماعی گفت: چندین سال قبل به طور سنتی با «سیما» آشنا شدم و پای سفره عقد نشستم .