
در نگاه نخست، آب موضوعی فنی به نظر میرسد؛ بارش، ذخیره، انتقال و مصرف. اما تجربه سالهای اخیر نشان میدهد مسئله اصلی نه کمبود داده است و نه فقدان دانش مهندسی، بلکه شیوهای از تصمیمگیری است که مسائل مشترک را به بخشهای جدا از هم تقسیم میکند. زمانی که هر نهاد صرفاً در چارچوب مأموریت بخشی خود عمل میکند، دیوارهایی شکل میگیرد که پیامدهای آن از مرزهای اداری فراتر میرود و مجموعهای از تصمیمهای درستِ منفرد میتواند به نتیجهای نادرست در مقیاس ملی بینجامد.
آنچه در گفتوگوهای سالهای اخیر با مدیران و کارشناسان حوزه آب تکرار میشود، شکاف معنادار میان تحلیلهای فنی و امکان اجرای هماهنگ تصمیمها در سطح سرزمین است. این شکاف بیش از آنکه ناشی از ناآگاهی باشد، حاصل نبود نگاه یکپارچه و سازوکارهای مؤثر برای هماهنگی نهادی است.
دیوارسازی در حکمرانی آب اغلب با نیت حل سریع مسئله انجام میشود. دادهها محدود میمانند، گفتوگو به حداقل میرسد و هزینههای بلندمدت به آینده موکول میشوند. اما آب تابع این منطق نیست. رودخانهها، دشتها و آبخوانها تنها حاصل جمع تصمیمها را بازتاب میدهند. به همین دلیل، بیتوجهی به پیوندهای میانبخشی به تدریج آب را از یک موضوع اجرایی به مسئلهای اجتماعی و حتی امنیتی تبدیل میکند. گسترش فرونشست زمین در بسیاری از دشتهای کشور نمونهای روشن از همین روند است.
در نقطه مقابل، پلسازی قرار دارد؛ مسیری دشوارتر که بر شفافیت، هماهنگی و مشارکت استوار است. پلسازی در مدیریت آب به این معناست که هیچ نهاد یا بخشی بهتنهایی مالک مسئله نیست. تصمیمها زمانی پایداری پیدا میکنند که بر پایه دادههای مشترک گرفته شوند و برای جامعه قابل توضیح باشند. چنین رویکردی بدون ایجاد سازوکارهای مشخص، از نهادهای هماهنگکننده میانبخشی و دسترسی به دادههای مشترک گرفته تا ارزیابیهای محیطزیستی واقعی و سازوکارهای حل تعارض، قابل تحقق نخواهد بود.
یکی از عمیقترین دیوارها در حکمرانی آب، جدایی طبیعت از فرآیند تصمیمگیری است. نادیده گرفتن حقابههای زیستمحیطی ممکن است در کوتاهمدت راهحلی ساده به نظر برسد، اما در بلندمدت هزینههای آن در قالب کاهش تابآوری سرزمین، افت کیفیت منابع و آسیب به سکونتگاهها آشکار میشود. محیطزیست در مسئله آب موضوعی حاشیهای نیست، بلکه بخشی از متن اصلی تصمیم است.
در نهایت، آب صرفاً یک منبع طبیعی نیست. شیوه مدیریت آن نشان میدهد یک نظام حکمرانی تا چه اندازه توانایی مواجهه با مسائل مشترک، محدودیت منابع و منافع متعارض را دارد. دیوارسازی شاید مسیر سادهتری باشد، اما پلسازی تنها راهی است که میتواند هم طبیعت را حفظ کند و هم اعتماد جامعه را. از این منظر، انتخاب پلسازی در مدیریت آب صرفاً یک تصمیم سیاسی یا فنی نیست، بلکه انتخابی تمدنی درباره نحوه زیستن با سرزمین و منابع آن است.
* مشاور رئیس سازمان حفاظت محیطزیست
منبع : خبرگزاری ایرنا

















































