
به گزارش ایرنا،دیار نصف جهان، در آینه خاطرات خود چهره مردی را به یاد دارد که طنین صدایش در مسجد حکیم و هراتی، لرزه بر اندام طاغوت میانداخت و کلام گرمش در کلاسهای درس، جلا بخش روح جوانانی بود که بعدها سرداران سپاه ایستادگی شدند. سید علیاکبر پرورش، معلمی که الفبای سیاست را با جوهر دیانت آمیخت، نمونه تامی از تبلور اخلاق در کالبد مبارزه بود.
تاریخ معاصر ایران و بهویژه نهضت اسلامی در قلب اصفهان، با نام سید علیاکبر پرورش گره خورده است که از محله سوقشیرازیهای اصفهان برخاست و با تکیه بر باورهای عمیق دینی، به یکی از ستونهای استوار انقلاب اسلامی بدل شد.
او که در سال ۱۳۲۱ در خانوادهای متدین دیده به جهان گشود، مسیر دانشآموزی تا استادی را چنان با تعهد پیمود که کلاسهای درس او در دبیرستانهای احمدیه و هراتی، عملاً به کانونهای کادرسازی برای آینده نظام اسلامی تبدیل گشت.
ارتباط وثیق و مبنایی او با شهید مظلوم آیتالله دکتر بهشتی، از همان دوران جوانی، افقهای تازهای از تشکیلاتی بودن و نظم در مبارزه را به روی وی گشود. این پیوند معنوی و سیاسی تا لحظه سرخ شهادت در هفتم تیر ۱۳۶۰ تداوم یافت و پرورش را به حلقه وصلی میان روحانیت مبارز و نسل جوان دانشگاهی و فرهنگی مبدل ساخت.
او که همواره تبعیت از ولایت فقیه را نه یک شعار، بلکه وظیفهای شرعی میدانست، با شجاعتی مثالزدنی خط بطلانی بر اندیشههای انحرافی کشید و با مرزبندی صریح با جریاناتی همچون انجمن حجتیه و باند مهدی هاشمی، شاگردانش را از لغزش در مسیرهای مورد نظر دشمن مصون داشت.
در روزگار اختناق ستمشاهی، آن زمان که ساواک سایه سنگین خود را بر شهر افکنده بود، سید علیاکبر پرورش با تدبیری هوشمندانه، شبکهای مخفی از افسران انقلابی را در اصفهان هدایت میکرد. این شبکه که چهرههای ماندگاری چون شهید کلاهدوز و شهید اقاربپرست را در بطن خود داشت، با مدیریت وی چنان دقیق عمل کرد که نه تنها از کشتار مردم در سال ۵۷ جلوگیری نمود، بلکه دستگاههای اطلاعاتی رژیم را در شناسایی پیوندهای خود ناکام گذاشت.
او که قلمش در آثاری چون «پیامبر مکه» و «علی در مدینه» جاری بود، در عرصه عمل نیز خطیبی توانمند محسوب میشد. طنین فریادهای او در راهپیماییهای عاشورا و اربعین ۵۷ که منجر به صدور قطعنامههای تاریخی عزل شاه و بیعت با امام خمینی (ره) شد، هنوز در گوش دیوارهای مسجد جامع اصفهان باقی است.
حتی میلههای زندان و شکنجههای وحشیانه ساواک نیز نتوانست این معلم وارسته را از رسالتش بازدارد؛ چنانکه پس از آزادی، با پیکری رنجور اما روحی استوار، بلافاصله به کلاس درس شتافت تا ثابت کند که تعلیم و تربیت، سنگر اصلی اوست.
با طلوع آفتاب انقلاب، این مجاهد نستوه مسئولیتهای خطیری را در سنگر مجلس شورای اسلامی و وزارت آموزش و پرورش بر عهده گرفت. اما نکته شگرف در زیست مومنانه او این بود که مسند وزارت، هرگز سادگی و مناعت طبع معلمیاش را تغییر نداد. او که برای ادای امانت، خودروی شخصی خود را میفروخت تا دست به اموال خیریه نزند، در اتاقهای کوچک وزارتخانه، درس مدیریت جهادی و اخلاقمدار را به همگان میآموخت.

هندسه فکری در آیینه آثار تالیفی
در ادامه واکاوی ابعاد شخصیتی و مبارزاتی سید علیاکبر پرورش، آنچه بیش از هر چیز در کارنامه وی تبلور دارد، درآمیختگی «اندیشه مکتوب» با «تشکیلات مخفی» است؛ عرصهای که او را از یک خطیب توانا به یک استراتژیست کادرساز در دلِ رژیم ستمشاهی بدل کرد.
استاد پرورش بر این باور بود که مبارزه سیاسی بدون پشتوانه عمیق معرفتی به انحراف میانجامد. از همین رو، وی با نگارش آثاری همچون «پیامبر مکه» و «علی در مدینه»، صرفاً به بیان وقایع تاریخی نپرداخت، بلکه تلاشی هوشمندانه را آغاز کرد تا مدل حکمرانی اسلامی و سیره نبوی را به عنوان جایگزین نظام سلطنت برای نسل جوان تبیین کند.
کتاب «پدیده جاهلیت از دیدگاه قرآن» در زمان خود، مانیفست مبارزه با مدرنیته طاغوتی بود. وی در این اثر با ظرافتی تحسینبرانگیز، شاخصههای جاهلیت مدرن را بر جامعه آن روز تطبیق میداد و راه رهایی را در بازگشت به قرآن جستوجو میکرد.
همچنین آثار دیگری نظیر «ما و قرآن» و «پیشگامان کهف»، بیش از آنکه متونی صرفاً دینی باشند، جزواتی آموزشی برای هستههای مقاومت بودند تا ایستادگی در برابر کفر و چگونگی زیست مؤمنانه در عصر غربت اسلام را بیاموزند. این تالیفات، زیربنای فکری جریاناتی شد که بعدها هسته اصلی سپاه پاسداران و نهادهای انقلابی اصفهان را شکل دادند.

معماری شبکه مخفی نظامی و امنیتی
اما بُعد کمتر شناخته شده و بسیار حساس زندگی ایشان، فرماندهی سایهوارِ بخشی از شبکه مخفی نیروهای مذهبی در بدنه ارتش شاهنشاهی بود. استاد پرورش با همکاری شهید حسن آیت، موفق شد شبکهای منسجم از افسران پاکباخته را سازماندهی کند که وظیفه آنها نه تنها جمعآوری اطلاعات حساس از تحرکات ساواک و ارتش، بلکه آمادهسازی زیرساختهای نظامی برای روز واقعه بود.
شخصیتهای برجستهای همچون شهید یوسف کلاهدوز و شهید نامجو در این شبکه با هدایتهای فکری و راهبردی او فعالیت میکردند. اهمیت این تشکیلات زمانی آشکار شد که در اوج بحرانهای سال ۱۳۵۷، اطلاعات دقیق این شبکه باعث شد تا بسیاری از توطئههای خونین ارتش در اصفهان خنثی شود. او با نفوذ در لایههای امنیتی، چنان چتر حفاظتی دقیقی ایجاد کرده بود که علیرغم اشراف ساواک بر سخنرانیهای علنیاش، هرگز موفق به کشف ارتباطات پنهانی وی با گروههای مسلح پیرو خط امام، نظیر گروه توحیدی صف، نشدند.
علاوه بر این، تدبیر ایشان در اعزام نیروهای مستعد به لبنان برای گذراندن دورههای آموزش نظامی، نشان از نگاه بلندمدت وی به مقوله دفاع از نهضت داشت. این مجاهدتها در کنار صبر جمیل وی تحت شکنجههای جانفرسا، از او شخصیتی ساخت که همزمان «معلم اخلاق» در جلوت و «فرماندهای هوشمند» در خلوت بود.
این توازن میان قلم و قدم، از سید علیاکبر پرورش شخصیتی ساخت که نفوذ کلامش تا سالها پس از رحلتش، همچنان در فضای فرهنگی و سیاسی کشور جاری است.
حضور در شورای عالی دفاع؛ تدبیر در بحران
سید علیاکبر پرورش، پس از عبور از طوفانهای مبارزات مخفی، در طلوع نظام اسلامی نیز آرام نگرفت. او که با جلیقهی معلمی به میدان آمده بود، با همان روحیه در حساسترین سنگرهای مدیریتی و دفاعی کشور ایستاد تا ثابت کند مدیریت در جمهوری اسلامی، امتداد همان مجاهدتهای فیسبیلالله است.
در سالهای آغازین جنگ تحمیلی، زمانی که کشور با هجوم همهجانبه دشمن بعثی و خیانتهای داخلی جریان نفاق روبرو بود، استاد پرورش به عنوان نماینده مجلس و عضو شورای عالی دفاع، نقشی کلیدی در هماهنگی میان نیروهای مردمی و ارتش ایفا کرد. او که پیش از انقلاب شبکه افسران انقلابی را هدایت میکرد، در دوران دفاع مقدس از این تجارب برای انسجامبخشی به جبههها بهره برد.
حضور وی در کنار بزرگانی چون شهید مصطفی چمران و آیتالله خامنهای در شورای عالی دفاع، تبلور نگاهی بود که جنگ را نه فقط یک تقابل نظامی، بلکه یک آزمون بزرگ فرهنگی و تربیتی میدید. او همواره تاکید داشت که ایمان رزمندگان، برترین سلاح ما در برابر ماشین جنگی شرق و غرب است.

سکانداری آموزش و پرورش؛ بازگشت به آرمانشهر تعلیم
در سال ۱۳۶۰ و در دورانی که ترورهای کور منافقین، استوانههای نظام را هدف گرفته بود، سید علیاکبر پرورش مسئولیت وزارت آموزش و پرورش را پذیرفت. او در حالی قدم به ساختمان وزارتخانه گذاشت که این نهاد نیاز به یک خانهتکانی اساسی و بازگشت به ارزشهای اسلامی داشت.
مدیریت از کوچکترین اتاق: او برای دوری از تشریفات اداری، یکی از کوچکترین اتاقهای وزارتخانه را برای استقرار خود برگزید تا به مدیران و کارکنان بیاموزد که قدرت، ابزاری برای خدمت است، نه بستری برای رفاه.
تربیت به جای تعلیم صرف: استاد پرورش معتقد بود که «آموزش بدون پرورش، سلاحی در دست رهزن است». او طرحهای تحولی متعددی را برای ورود مبانی اخلاقی به کتابهای درسی تدوین کرد و معلمان را نه کارمند دولت، بلکه «معماران نفوس» مینامید.
سادهزیستی در اوج قدرت: روایتهای متعددی از دوران وزارت ایشان نقل شده است؛ از جمله اینکه وی همچنان با وسایل نقلیه عمومی یا خودروهای ساده تردد میکرد و اجازه نمیداد هزینههای اضافی بر بیتالمال تحمیل شود. او حتی در جلسات هیئت دولت، زبان گویای مستضعفان و قشر زحمتکش فرهنگیان بود.

نایبرئیسی مجلس؛ دیدهبان قانون و اخلاق
استاد پرورش در دورههای مختلف مجلس شورای اسلامی، به ویژه در جایگاه نایبرئیسی، نماد عقلانیت و حلم بود. او با تسلطی که بر ادبیات فارسی و مبانی فقهی داشت، جلسات مجلس را با متانت اداره میکرد و همواره تلاش داشت تا فضای قانونگذاری، از تنشهای جناحی مصون بماند. صراحت لهجه او در مواجهه با کجرویها، در کنار اخلاق حسنه و سعهصدر، از او چهرهای مرضیالطرفین ساخته بود که حتی مخالفان سیاسیاش نیز به تقوا و صداقت او معترف بودند.
او تا واپسین روزهای حیات، لحظهای از مسیر «یاوری انقلاب» عقب ننشست و همانگونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند، بخش اعظم عمر با برکت خود را در خدمت اسلام و ارزشهای متعالی دین گذراند.

میراثی از صبر و متانت
آنچه در خاطرات مشترک تمامی شاگردان و همراهان ایشان موج میزند، «صبر جمیل» و «حلم» استاد در برخورد با مخالفان بود. او حتی در اوج اختلافات سیاسی، هرگز از جاده ادب و اخلاق خارج نشد. این منش اخلاقی باعث شده بود که کلام او در گرهگشایی از بنبستهای سیاسی اصفهان، فصلالخطاب باشد.
استاد پرورش ثابت کرد که میتوان «سیاستمدار» بود اما «سیاستزده» نشد؛ میتوان «وزیر» بود اما «اشرافی» زندگی نکرد؛ و میتوان «فرمانده» بود اما روح لطیف «معلمی» را تا لحظه آخر حفظ کرد.
بیشک واکاوی سیره این معلمِ مجاهد، چراغ راهی برای نسل جوان مدیریتی کشور است که بدانند قدرت در نظام اسلامی، تنها با کلید اخلاق و ولایتمداری، به رستگاری ختم میشود.
به گزارش ایرنا،سید علیاکبر پرورش (۱۳۲۱-۱۳۹۲) یار دیرین انقلاب و معلمی بصیر بود که مبارزات خود را از دهه ۴۰ در پیوند با شهید بهشتی آغاز کرد و با سازماندهی شبکههای مخفی در ارتش و هدایت جریانهای انقلابی در اصفهان، نقش کلیدی در پیروزی نهضت اسلامی ایفا کرد. پس از انقلاب در سنگرهای خطیری همچون وزارت آموزش و پرورش، مجلس شورای اسلامی (نایبرئیسی) و شورای عالی دفاع به خدمت صادقانه پرداخت.
رهبر معظم انقلاب «سید علیاکبر پرورش» را «یاور صدیق انقلاب» نامیدند، با سادهزیستی کمنظیر و تالیف آثاری در تبیین معارف قرآنی، تا پایان عمر بر مدار ولایت و تربیت نسلهای مومن و انقلابی استوار ماند.
علی اکبر پرورش پس از چند سال رنج از بیماری نارسایی کلیه که باعث انجام همودیالیز میشد و در مرکز جراحی میلاد اصفهان مورد عمل جراحی قرار گرفت،سرانجام در روز جمعه ۶ دی ماه ۱۳۹۲ در بیمارستان شهید صدوقی اصفهان در سن ۷۲ سالگی درگذشت. پیکر او در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.
مراسم سالگرد درگذشت مرحوم پرورش شامگاه پنجشنبه در حسینیه بنی فاطمه خیابان ابن سینا پ بعد از نماز مغرب و عشاء با حضور سید عباس عراقچی وزیر امور خارجه کشورمان برگزار خواهد شد.
منبع : خبرگزاری ایرنا

















































