درخت سپیداری را فرض کنید. گرگ و میش سحر است. خورشید از سوی شرق طلوع میکند. سایه سپیدار بلند و تیز به سوی مغرب می افتد. به موازات انحنای راه خورشید در بالای سر سپیدار «ظِلال» او کوتاه میشود. سر ظهر، دقیقاً سر ظهر، سپیدار بی سایه است. روندگی خورشید به سوی مغرب و غروب، مساویست با «فیء» (بازگشت) سایه در جهتی عکس. در همه وقت، سایه خاکسار است و روی زمین، با گامهای سایه سارش میخزد.