محمود بعد از عمل، وقتی در حال به هوش آمدن بود، متوجه شد که پرستار بالای سرش آشناست. در همان حال نیمه بیهوشی با صدایی ضعیف به او گفت: «تو چپی هستی!» دختر جواب داد: «نه برای چی!؟» محمود گفت: «چرا هستی! خونه شما، کوی کارگر نزدیک مدرسه فارابیه!» و بعد دوباره بیهوش شد.