صدای بوق ممتد قطع میشود: «بابا بلد نیستید رانندگی نکنید.» با عجله شیشه را بالا میدهد و خودرو برای بار دوم خاموش میشود. همکلام میشویم و میگوید: «خونه شما نزدیک مدرسه پسرمه. چند دقیقه دیگه مدرسه تعطیل میشه. پدرش برای کار رفته شهرستان.» خودروی تمیزی دارد؛ آنقدر تمیز که ردی از دود و آلودگی تهران در آن دیده نمیشود.