از همان زمان با ضد اطلاعات هوانیروز هم درگیری زیادی داشتم. رابطه ی من و شهید صیاد داشت صمیمیتر میشد. شهید صیاد فکر روشن و بازی داشت. بسیار بینا و دوراندیش بود. سریع و درست تصمیم میگرفت. یک روز به من گفت: «ما باید کاری بکنیم.» پرسیدم: «چه کاری؟» گفت: «باید ارتش را یک تغییری بدهیم.»