دستهایی که به جیب پدر خوشتر است تا آچار و پیچگوشتی
«پسرم درس نمیخواند و زیر بار تکالیف مدرسه نمیرود، برای همین من و پدرش تصمیم گرفتهایم برای شاگردی به یک مغازه مکانیکی بفرستیمش تا همقدر راحتی خانه را بداند و هم آینده درس نخواندن را همین الان تجربه کند».