کارم که تمام شد رفتم ایستادم گوشهای از موکبی که در آن بودم و چشم دوختم به جمعیت و رفت و آمد خدام و زائرین، ۱۰ روز گذشته را صرف تهیه گزارش از زائرسراهای مسیر اربعین کرده بودم به این امید که از سرم بپرد هوای دیدنش. میخواستم هرطور شده جلوی شکستن این دل که بند به مویی بود را بگیرم که مگر میشد؟