«میگفت: شهادت من خیلی زود اتفاق میافتد. من جمعیت تشییع پیکرم و جنازه خودم را دیدهام. بعد شروع کرد به صحبت و همه توصیههایش مانند وصیت بود. شهادت برای او یقین شده بود. او از تربیت بچهها گفت. از پرورش مکتبی و امام حسینیشان. از اینکه با نگاه دینی و مکتبی اهل بیت (ع) رشد پیدا کنند. او گفت: بعد از شهادت من توکلت به خدا باشد. گفتم من بدون شما نمیتوانم. مهدی به من آرامش داد و گفت من کی هستم خانم! تو خدا را داری! توکلت به خدا باشد. تو دعا کن که من با شهادت بروم. مرگ حق است، اما من آرزو دارم با شهادت …