
م. آزاد، آن «شاعر سایهروشنها»، توانست در دل سیاهیهای اجتماعی دهههای پس از کودتا، با تکیه بر خیال و تغزل، نهضتی درونی و عاطفی را در شعر معاصر رقم بزند.
شاهین چراغدار، پژوهشگر در یادداشتی به مناسبت زادروز م. آزاد با عنوان «م. آزاد: در کوچهباغ تخیل شعرهای تهرانی» که در اختیار ایسنا قرار داده نوشته است: محمود مشرف آزاد تهرانی، شناختهشده با نام هنری م. آزاد (زادهٔ ۱۸ آذر ۱۳۱۲ خورشیدی) از چهرههای مستقل و خوشذوق جریان شعر دهههای ۴۰ و ۵۰ ایران و یکی از مهمترین شاعران مطرح بعد از نیما یوشیج محسوب میشود. م. آزاد شاعری به درستی و راستی نوگرا بود که نقشی مؤثر در توسعه شعر نیمایی و سپید ایفا کرد. بررسی زندگی و میراث او، در سالروز تولدش، ما را به سفری در اعماق شعری میبرد که در سایهروشنهای تعهد اجتماعی و تغزل اگزیستانسیالیستی شکوفا شد. م. آزاد هدیهای دلنشین به ادب و هنر ایران بود، هرچند با تمام دلمشغولیهای او تناسب نداشته باشیم.
م. آزاد و جایگاه او در میان شاعران پسانیما
م. آزاد در دورانی به شاعری پرداخت که جامعه ادبی ایران تحت تأثیر شکستهای سیاسی بزرگ، بهویژه کودتای ۱۳۳۲، و ناامیدی پس از آن قرار داشت. او سرخوردگی و ویرانی آمال روشنفکران را در خود احساس میکرد. در این فضا، او بهعنوان یک شاعر پس از نیما، مسیر منحصربهفردی را برگزید.
جایگاه شعری و ماهیت درونی
م. آزاد را میتوان یکی از درخشانترین چهرههای شعر غنایی معاصر دانست که اشعارش اغلب عاشقانهاند. او بیش از هر چیز دغدغه هستیشناسی، فردیت، و جهان درونی انسان معاصر را در شعرهایش مطرح میکند. مضامین اصلی او بازتابی از بیپناهی انسان مدرن، خلأ معنوی، امید و نومیدی، زیباییهای گذرا و رنج هستی است.
برخلاف جریانهای غالب پس از نیما که به شعر اجتماعی صرف یا چریکی روی آورده بودند، شعر م. آزاد پیوند عمیقی با اجتماع داشت، اما این تعهد از مسیر خیال و تغزل بیان میشد. عواطفی که با تخیل او در هم آمیخته و تجربههای شعریاش را پدید آوردهاند، نه از نوع فردی، بلکه از نوع عواطف اجتماعی و برخاسته از دردها، رنجها و امیدهای مشترک او با مردم جامعهاش است. او توانست علاوه بر خلق تصویرهای زیبا، از عهده تعهد و مسئولیتی که بهعنوان یک هنرمند در قبال اجتماع خود داشته، بهخوبی برآید. صدای او آرام، تلخ، گاه عاشقانه و اغلب متأملانه است.
دیدگاه نیماگرایی
م. آزاد بر این باور بود که شاعر اگر با زبان شعر کهن آشنا نباشد و مرحله به مرحله شکل شعرش را دگرگون نکند، نه میتواند از تجربههای نیما بهرهای ببرد و نه به استقلالی در سبک بیان دست خواهد یافت. او معتقد بود تا شاعر وزن و موسیقی کلام را تجربه نکرده باشد، حتی نمیتواند شعر بیوزن بگوید و مطالبه میکرد که پشت شعر، آهنگ و طنینی وجود داشته باشد. این نگرش او را در میان شاعرانی قرار داد که با تأثیرپذیری از نیما و شاملو، اما با لحنی مستقل، آثار ماندگاری خلق کردند. محمد مفتاحی، پژوهشگر آثار او، م. آزاد را جزو ۱۰ شاعر بزرگ معاصر میداند که کمتر به او توجه شده است.
زبان و مختصات شعر و برتریهای م. آزاد
شعر م. آزاد با مختصات زبانی و ساختاری خاصی شناخته میشود که او را از بسیاری از همعصرانش متمایز میکند.
۱. مختصات زبانی و فرمی: م. آزاد شاعری است که به زبان روان و یکدست شهرت دارد. زبان شاعر در آثار شاخصی مانند «آیینهها تهیست» ساده است، اما در لایههای معنایی پیچیده میشود. او از واژگانی مینیمال، موزون و تأثیرگذار استفاده میکند. ویژگیهای برجسته شعر او شامل این موارد است:
زبان تصویری، موجز و درعینحال عمیق.
تصویرهای ناب، سکوتهای معنادار و مکثهایی که خواننده را به تأمل وامیدارند.
فضاسازی مینیمالیستی که نوعی امضای ادبی او شد.
او صراحتاً کارکردهای زبانی و قوام فرم را تصنع میپنداشت و مخاطب در شعر او بیشتر از کشفها و تصاویر شاعرانه لذت میبرد.
۲. غلبه صور خیال و طبیعتگرایی: بررسی صور خیال در اشعار م. آزاد نشان میدهد که او مانند بسیاری از شاعران معاصر، بیشترین توجه را به عنصر تشخیص (Personification) و از میان عناصر سازنده خیال، به طبیعت و اشیای محسوس طبیعی نشان داده است. او از طبیعت هم بهعنوان پناهگاه و هم بهعنوان استعارهای از درون انسان بهره میبرد.
۳. تحلیلهای رنگی (برتری در ایجاد ظرایف معنایی): یکی از راههای سنجش ظرافت در انتقال معنا و عواطف در شعر او، بررسی نمادهای رنگی است که یک تحلیل بهروز و جستوجوگرانه را فراهم میآورد. در شعر اجتماعی م. آزاد:
رنگ سبز: پرکاربردترین و محبوبترین رنگ است که با پتانسیل امید و بیداری در ارتباط است. م. آزاد از این رنگ در قالب نماد گیاهان استفاده کرده و آن را اشاره به امید و بیداری میداند.
رنگ سیاه: دومین رنگ پرکاربرد است که م. آزاد آن را غارتگر امید میداند. او معمولاً این رنگ را در تقابل و چیرهشوندگی بر رنگ سبز (نماد امید) معرفی میکند.
رنگ قرمز: غالباً نمادی از خون و شهادت است و او به کرّات از نماد «گل سرخ» برای بیان این مفهوم استفاده کرده است.
رنگ آبی: رنگ آرامش است. او در شعر «سکوت سرد شالیزار»، از رنگ آبی برای آرام بودن فضای برکه استفاده کرده و آن را در تقابل با تاریکی و سیاهی قرار داده است.
برتری م. آزاد در این زمینه آن است که او توانست با آگاهی یا ناخودآگاه از این نمادهای رنگی، فضای شعری خود را متأثر از حال و هوای اجتماعی زمانه کند و بهویژه، از رنگ سبز (امید) در مجاورت نمادهای رنگ سیاه (ظلمت) استفاده کند که متأثر از حال و هوای اجتماعی زمان اوست. او تلاش میکند تا با استفاده از رنگ آبی، از غرق شدن در سیاهی و انرژیهای منفی جلوگیری کند.

مرکزیت م. آزاد در اتفاقات مهم ادبی و هنری نیم قرن گذشته
با وجود شخصیت کمحوصله، مغرور، و زبان تیزی که م. آزاد داشت، او به دلیل نبوغ ادبی، جسارت در شعر، و فعالیتهای فرهنگی مستمر، در مرکز بسیاری از اتفاقات مهم ادبی و هنری قرار گرفت:
۱. کانون نویسندگان ایران و محافل مهم: م. آزاد از اعضای هیئت مؤسس کانون نویسندگان ایران بود و نام او در کنار سیمین دانشور، شاملو، براهنی و دیگران دیده میشود. او در تابستان ۱۳۴۴ در یک گفتوگوی مهم با شاعران معاصر ایران شرکت کرد که در آن مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، احمد شاملو، سیروس طاهباز و دیگران حضور داشتند. این گفتوگو بعدها در کتابی با عنوان «گفتوگو با شاعران معاصر ایران» منتشر شد.
او در دوران جوانی (حدود سال ۱۳۳۴) همکاری نزدیکی با احمد شاملو داشت و نخستین دفتر شعرش، «دیار شب»، با یادداشتی از شاملو منتشر شد. این همکاری پس از آن نیز در انتشار مجله «بامشاد کوچولو» به مدت دو سال ادامه یافت.
او در سال ۱۳۴۰ با سیروس طاهباز در انتشار فصلنامه تأثیرگذار «آرش» که یکی از نشریههای مهم دهه ۴۰ بود، همکاری مستمر داشت.
۲. ارتباط با هنرمندان برجسته: م. آزاد به شعر فروغ فرخزاد علاقهمند بود و از آن دفاع میکرد. او همچنین کتاب «پریشادخت شعر» را درباره زندگی و شعر فروغ نوشت.
او پس از اخذ لیسانس، به مدت ۱۰ سال در آبادان به آموزگاری پرداخت. این دوران برای او فرصتی شد تا با حلقههای ادبی مهم جنوب، از جمله ابراهیم گلستان، نجف دریابندری، صادق چوبک و صفدر تقیزاده مراوده داشته باشد.
خدمات پراکنده م. آزاد به ادبیات کودکان و دیگر کارها
فعالیتهای م. آزاد تنها به شعر بزرگسالان محدود نشد، بلکه میراث فرهنگی گستردهای در زمینه ادبیات کودک، ترجمه و نقد ادبی از خود بهجا گذاشت:
۱. فعالیت در کانون پرورش فکری و بازآفرینی: م. آزاد در سال ۱۳۴۶ به استخدام کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان درآمد. او بیش از ۴۰ کتاب کودک و بیش از ۱۴ کاست، شعر و قصه برای کودکان منتشر کرد. او نویسندگی برای کودکان را در سال ۱۳۴۷، با «قصه طوقی» آغاز کرد که این اثر و «لی لی لی لی حوضک» (۱۳۴۹) بهعنوان کتاب سال برگزیده شدند.
بازآفرینیهای ارزشمند از ادبیات کهن ایران، مهمترین خدمت او در این بخش بود. آشنایی عمیق او با شعر کلاسیک و نو سبب شد که بازآفرینیهایی از شاهنامه فردوسی (شامل زال و سیمرغ، زال و رودابه، هفت خوان رستم، کاوه آهنگر)، مثنوی معنوی مولانا، کلیله و دمنه، و منطقالطیر عطار برای کودکان منتشر کند.
او کارکرد بازنویسی و بازآفرینی از ادبیات کهن را کمک به صلح جهانی و مقابله با تهاجم فرهنگی میدانست.
۲. ترجمه و نقد: م. آزاد علاوه بر تألیف، به ترجمه اشعار پراکنده شاعران سرزمینهای دیگر پرداخت و در زمینههای زندگینامه، نقد ادبی، و قصه به شعر و نثر برای کودکان کتاب چاپ کرد. از مهمترین ترجمهها و تألیفات او میتوان به: «پریشادخت شعر» (زندگی و شعر فروغ فرخزاد)، ترجمه «شعرهای کارل سندبرگ»، ترجمه «بعل زبوب» (خداوندگار مگسها)، ترجمه «سفرهای شگفت ادیسه» و ترجمه «دن آرام» (میخائیل الکساندروویچ شولوخوف) اشاره کرد.
م. آزاد در سال ۱۳۸۴، در سن هفتاد و دو سالگی، به دلیل بیماری سرطان حنجره در تهران درگذشت. با این وجود، میراث شعری او که سرشار از تصویرهای خیالانگیز و تعهد عمیق به هستی انسان است، همچنان پناهگاه شاعران و خوانندگانی است که از فضای رخوتناک شعر امروز دلگیر میشوند.
تأمل پایانی: م. آزاد، آن «شاعر سایهروشنها»، توانست در دل سیاهیهای اجتماعی دهههای پس از کودتا، با تکیه بر خیال و تغزل، نهضتی درونی و عاطفی را در شعر معاصر رقم بزند. اگرچه ممکن است لحن تند و غرور او گاهی مانع از دیده شدن کامل خدماتش شده باشد (مانند عدم حضورش در مجموعه «صدای شاعر»)، اما میراث او در پیوند عمیق میان اگزیستانسیالیسم، تغزل و دغدغههای طبقاتی و اجتماعی، او را به یکی از ماندگارترین نوآوران در بستر شعر نیمایی تبدیل کرده است. او با استفاده از زبان موجز و تصاویر ناب، مخاطب را وادار به مکاشفه و درنگ میکند، و این قدرت تأملبرانگیز، شاید برترین برتری او نسبت به همقطارانی باشد که گاه در بیان صریح اعتراض، از عمق فلسفی و ظرایف خیال او دور افتادند. او کسی بود که با «دستهای خونین» از «انتحار گل سرخ» در کوچههای سنگی فریاد برآورد، و این فریاد خونین، از عمق رنجی میآید که از جنس تمامیت هستی بود.
جهان امروز ما و نسلی که شاید در حال حاضر در دهه چهل و پنجاهسالگی عمر خودش باشد اشعار کودکانه م. آزاد را به یاد خواهد داشت. مترجمان ایران و خوانندگان جدی ادبیات ترجمههای ناب او را فراموش نخواهند کرد و بازماندگانش بدانند که محمود مشرف آزاد تهرانی، مخصوصاً فرزندان دلبندش بدانند که او افتخار تهران و ایران بود و هرگز از خاطرهها فراموش نخواهد شد.
منبع : ایسنا

















































