
پرویز سنگسهیل، هنرمند تئاتر که ۳ دی ماه از دنیا رفت، امروز در قطعه شهدا آرامگاه بابل به خاک سپرده شده است.
به گزارش ایسنا، پرویز سنگسهیل، جانباز و آزاده هنرمند، از چهرههای ماندگار نمایشهای آیینی و سنتی، در سن ۶۲ سالگی درگذشت.
این هنرمند متولد سال ۱۳۴۲ ، از جانبازان دوران دفاع مقدس بود که بر اثر عوارض ناشی از مجروحیتهای جنگی طبق اعلام خانواده اش از دنیا رفته است.
پرویز سنگسهیل طبق اعلام ایران تئاتر از هنرمندان متعهد و اثرگذار تئاتر ایران بود که در روزهای آغازین جنگ تحمیلی، همراه با شهید مرتضی آوینی، در مناطق عملیاتی حضور داشت و ضمن اجرای نمایش و فعالیتهای فرهنگی ـ تبلیغی، به درجه جانبازی نائل شد.
وی همچنین پس از تحمل هفت سال اسارت، همراه با آزادگان سرافراز به میهن بازگشت.
این هنرمند پس از پایان دفاع مقدس، با هدایت و همراهی حجتالاسلام والمسلمین ابوترابی، فعالیت خود را در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد و مدتی نیز مدیریت تئاتر پارس، یکی از قدیمیترین تماشاخانههای کشور در لالهزار را بر عهده داشت.
سنگسهیل در طول بیش از چهار دهه فعالیت هنری، اجراهای متعددی را در تماشاخانههای معتبر تهران، بهویژه در لالهزار و همچنین در جشنوارههای ملی به صحنه برد و نقش مهمی در احیا و تداوم نمایشهای آیینی و سنتی ایفا کرد.
از جمله نمایشهای او میتوان به «میرزا میخواد زن بگیره»، «دلاکباشی»، «لیلی و مجنون»، «آخرش چی شد»، «سیاوشنامه»، «جوانی و کار» و «درد مشترک» اشاره کرد. وی در دهههای مختلف، در بیش از ۴۹ نمایش بهعنوان نویسنده، کارگردان یا بازیگر حضور داشت و در سالنهایی چون لالهزار و سنگلج به ایفای نقش پرداخت.
این هنرمند فقید همچنین در آثار متعددی در سینما و تلویزیون حضور داشت. از جمله فیلمهای سینمایی او میتوان به «دیو و دلبر»، «طاووسهای بیپر»، «نصف مال من نصف مال تو»، «یک کیلو و بیست و یک گرم»، «به سادگی یک ملاقات»، «دو ماجرا برای یک ازدواج» و «زندگی خصوصی امیر» اشاره کرد.
او همچنین در سریالهایی چون «وضعیت سفید»، «دیوار»، «پشتبام تهران»، «میکائیل» و «بیمار استاندارد» ایفای نقش کرده بود.
سیدوحید فخر موسوی، دبیر چهلوچهارمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر هم پیام تسلیتی منتشر کرد.
در یادداشت سیدوحید فخر موسوی برای پیشکسوت هنرهای آیینی، سنتی و تختحوضی آمده است:
در سوگ مردی که نقاب میبُرد و راز میگُشود
زندهنام پرویز سنگسهیل آزاده دوران دفاع مقدس
صحنه خالی است. چراغهای رختکنِ خاک، این بار نه برای نقابگذاری، که برای وداع روشناند. رفتی…
او که در نقشِ «سیاه»، سپیدیِ دل را به تماشا مینشاند. او که بر تختِ حوضِ زمان، ساده و بیآلایش، خنده بر لبهای تاریخ مینهاد.
از لالهزارِ خاطره تا صحنههای گرمِ آیین، صدایت که آمیختهای بود از شورِ نمایش و صلابتِ ایثار، حتی در سکوتِ این آخرین پرده، هنوز طنینانداز است.
تو نه فقط بازیگرِ نقشی کهنگیپذیر، بلکه ریشهای درخشان در خاکِ نمایشهای آیینی این مرز و بوم. هنرت از آیینهای کهن و سنت میجوشید و در لباسِ «سیاه»، نورِ حقیقت را بازمیتاباند.
در صحنههای سختِ جنگ، هنر را سلاحی کردی برای مبارزه با تاریکی و در نقشهایت بر پردهی سینما و قابهای تلویزیون، بیادعا اما ماندگار، در خاطرهی جمعی ما خانه کردی.
ای هنرمندِ آزادهی جبهههای دفاع مقدس، ای جانبازِ عرصهی هنر، امشب، همکیشانت در آسمان صحنهای برپا کردهاند و تو، بینیاز از نقاب، در نورِ ابدی، نقشی جاودانه خواهی زد.
نامت بر سنگِ تاریخِ نمایشِ این سرزمین خواهد درخشید و یادت، چون آیینهای اصیل، همیشه تکرار خواهد شد.
روحت شاد و یادت مانا هنرمندی که هنر و آزادگی را یکسان زیستی.
منبع : ایسنا

















































