در اربعینهای قبل از انقلاب در و دیوار سیاهپوش میشد و دستههای عزاداری امامحسین(ع) بیرون میآمدند. زنی باردار از محله کن تهران نذر کرده بود دنبال دستهعزاداری هفت قدم بردارد و قدم بعدی بنشیند. زن به نفسنفس افتاد. در نیمه راه کمردرد امانش را برید. غروب سوم شهریور سال ۳۸ مسعود بهدنیاآمد. آمحمدحسین، بچه را در آغوش گرفت و بعد از اذان و اقامه پدرانه گفت: «نامدار باشی مسعود.»