دختر جوان تصور نمیکرد سلامنکردن به پدرش پایانی تلخ داشته باشد؛ پایانی که جان داییاش را گرفت و پدرش را به اتهام قتل پای میز محاکمه کشاند. حالا بعد از گذشت ماهها از آن جمعه نحس، دوباره خاطره آن روز برایش در دادگاه تکرار شد. جلسه دادگاه درحالیبود که داییها و مادربزرگ برای پدرش درخواست قصاص کردند. نگاه او به مادرش بود تا میان خونخواهی از برادر یا بخشش شوهر، کدام گزینه را انتخاب میکند.