در دل خاکیترین کوچههای قم، جایی میان حرم و جمکران، روایتی آغاز میشود که بوی هل و قند چایخانهاش هنوز در جان شهر جاری است. قم، دیار سوهان و قنات، دیار ایستادگی در برابر تاریخ، اینبار میزبان نوجوانی شد که با نام احسان، از همان لحظه تولد، دلش را به حرم گره زد. در شهری که هر سنگش خاطرهای از مقاومت دارد، احسان با تسبیح سبز و دل بیقرار، راه خادمی را برگزید؛ نه برای افتخار، بلکه برای آرامش دلش، برای خدمت به زائران امام رئوف.