محمد علی پنجشنبه هر هفته در مراسم دعای کمیل در مسجد شرکت میکرد. دعای کمیل را قشنگ میخواند و گریه میکرد. من با خودم میگفتم این بچه با داشتن این سن و سال چی میببیند که ما متوجه آن نمیشویم. هر وقت که از مراسم دعای کمیل به منزل بر میگشت همه متوجه حال دگرگونش میشدند