کنار شهید شوشتری آرام گرفت و به آرزوی دیرینهاش رسید
همسر شهید: سختیهای شغلش را پذیرفته بودم و از اینکه خیلی کم کنارم بود گلهای نداشتم. فقط یکبار گله دیدار حضرت آقا را کردم. گفتم شما برای همه ملاقات هماهنگ میکنی ولی ما حسرت دیدار داریم! سردار در جوابم سکوت کرد و فقط نگاهی کرد و سرش را پایین انداخت و گفت حضرت آقا خیلی کار دارند. وقت ایشان را برای ملاقات نمیتوانم بگیرم