اخیراً موفق شدم به مرحله مصاحبه نهایی برای استخدام در یک شغل رؤیایی راه پیدا کنم: هماهنگ کننده ارشد پژوهش. در واقع من رؤیای این شغل را در سر نداشتم، اما راهی بود برای فرار از موقعیت فعلی ام و مثل رؤیا به نظر میرسید، چون مرا از این خیالپردازی که کار برجستهای انجام دهم نجات میداد.