بعد از رفتنش و شهادتش، من همیشه غمگین بودم. در همه نامهها، اشعار و نوشتههایش غم عجیبی بود. خواندن آن نامهها هنوز هم دل من را میسوزاند. اول خردادماه که میشود، غم بسیار سنگینی روی دلم مینشیند. نمیدانم این غم چه زمانی و چگونه تسلی پیدا میکند. با اینکه خودش پییش از شهادتش من را از این موضوع آگاه کرده بود، اما من آمادگیاش را نداشتم. من برادر، مادر و خواهر از دست دادهام، اما جنس این غم با همهشان تفاوت دارد