یکشنبه / ۵ مرداد / ۱۴۰۴ - 27 July, 2025
 سایت جوان آنلاین / ۱۴۰۴/۰۳/۱۰

آیه جهاد که آمد بابا اجازه داد به جبهه بروم

آیه جهاد که آمد بابا اجازه داد به جبهه بروم
سردار فضلی را دیدم. گفتم بچه‌ها دارند برمی‌گردند، احتمال دارد عراقی‌ها از طرف دجله بیایند. ایشان چهره نورانی داشتند. رو به من کردند و خندیدند. من قدم کوتاه بود، ایشان قد بلندی داشت، خم شد صورتم را بوسید. گفت نگران نباش خدا کمک می‌کند و نیرو‌ها جایگزین می‌شوند. کمی بعد رفتیم و در خرمشهر موضع گرفتیم. عراقی‌ها کلاً در محاصره افتاده بودند